زمانی برای مستی اسبها

هذیان در تب ۳۶۰ درجه

زمانی برای مستی اسبها

هذیان در تب ۳۶۰ درجه

 

 

سال نو رو پیشاپیش به همه ی دوستها و آشناها و وبگردها و پرسه زن های نتی تبریک میگم و سالی همراه با سلامتی و دل خوشی

براتون آرزو میکنم.

ممکنه نتونم یه مدت سر بزنم به نت.هوای همو داشته باشین. ما رو هم فراموش نکنین.از ته دل دوستتون دارم.دلم بد جوری واسه ی بعضی هاتون تنگ میشه.واسه ی نوشته های بعضی دیگه هم همین طور.قول میدم از کوچکترین فرصتی برای سرزدن بهتون استفاده کنم.دعا یادتون نره .مخصوصا برای یکی از دوستام که در آستانه ی سال نو در فکر وصلی دوباره است.دعا برای کانکت بکنین لطفا.

به قول لوس آنجلسی ها :آی میس یو.

 

« بهاری دیگر آمده است  آری

اما

برای آن زمستانها که گذشت نامی نیست

نامی نیست »

شاملو

 

 

 

این روزها اتفاقی چند بیتی از لالایی های دوران کودکیم یادم افتاد.

یکیش این بود: لالا  لالا  گل لاله     پلنگ در کوه چه میخوانه.

که مادر بزرگم برام میخوند و باقیشو یادم نیست.

یکی ام این بود:

لالا میگم برات خوابت نمیاد

بزرگت میکنم یادت نمیاد

لالا کن کودک خوشرنگ و پنبه؟!

مامانت رفته با دنیا بجنگه

مامانت رفته به جنگ تباهی

الاهی بشکنه قلبش الاهی.

اینو عمه ام برام میخوند که باز هم باقیش یادم نیست.

راستی چرا باید دل مادری که رفته به جنگ تباهی بشکنه؟