دوستان عیب کنندم که چرا آپ نکنی؟
اصلا مگه حرفی هم باقی مونده که من بنویسمش؟حرفی هم اگر هست دوستان زحمت نوشتنش رو دارن میکشن.
من خیلی که سر درد دلم باز شه میخوام بنویسم آیزنهاور یکشنبه میرسه خلیج فارس.میگم اینتر پرایز هم تو راهه.که خوب خبر خوبی نیست. یا فوقش بگم که فستیوال فیلم رم شروع شده.که خوب لابد میدونین خودتون.
اصلا تصمیم گرفتم یه مدت آپ نکنم فقط بیام مطالب شماهارو بخونم و برم.حوصله ندارم این روزها.تازه.قراره برام مهمون بیاد .سه نفر.نه هم زمان.نه اصلا هیچ ربطی به هم دارن.سرم شلوغ میشه احتمالا.
اینهایی رو هم که نوشتم محض رسوندن این مطلب بود که بگیم آقا انوش اگه به فرمان شب قطبی آپ میکنیم واسه دستور شما هم کمتر از این نمیکنیم.(با لحن : ما تو محله به همه گفتیم زدیم .شما هم بگین زده.واسه لوطی افت داره... بخونینش)
خلاصه تا یه مدت هر بدی و خوبی که از ما دیدین حلالمون کنین.( این یه مدتی که گفتم ممکنه یه روز باشه یا یه هفته یا یه ماه...)ولی به همه کما فی السابق سر میزنم.
فعلا زت زیاد.
به ما رسید وا رسید!!خانوم تکلیف ما رو روشن کنین تا کی پخت نمی کنین؟؟
صفای مرامت لوطی!!
ما هم کماکان به درجه ی مخلصیت خودمون افزوده میکنیم.
این درخواست قبلی ما هم عرض نوچه گی بود فقط مشتی!!
با سلام..
نحوه افزایش آمار وبلاگ شما تا چندین برابر...
و تبلیغ لینک شما در بیش از چند هزار وبلاگ و پر محتوا کردن سایت شما در موتورهای جستجو.......
و یه حرکت استثنایی واسه وبلاگ هایی که ......
www.linkbox20.mihanblog.com
منتظر حضور سبزتم.
با بهترین آرزوها....... پیروز باشید
عجیبه! / امروز هرجا میرم یا برای یک مدت، یا برای همیشه تعطیل کرده اند. / خوب، مملکتم که برای یک روز عید فطرشون، چهار روز تعطیل کرده اند. / بد هم نیست!
کجایی که داداشتو کشتتتتتتتتن
باز هم مرسی از نظرات قشنگت....من میخوام به عدم وجود ولی فقیه رای بدم کیو باید ببینم؟
قربانی
کلام های
دوخته به پوست آهوان
به غبارخاک کهنه هزار
بی شمار ورق خورده خیس آیات بی حضوریت
به ذهن و ضمیر هستی
و نقشه شگفتی خلقت ات به تکرار/ تکرار ها
و دو باره می یافتم
ساده ترا قدم / قدم
به بی راه های که مانده روشن
به بغض
آفرینشت
اول که، یه نفر رفت به ملا نصرالدین گفت میشه طنابتون رو بدین من باش گاوم رو ببندم؟ ملا گفت والا شرمنده ام چون زنم کنجدها رو شسته و پهنشون کرده روی طناب تا خشک بشن. یارو گفت آخه اینم شد دلیل؟ ملا گفت تو به اینکه اینم شد دلیل یا نه چکار داری، غرض اینه که من یه بهانه بیارم و طناب رو به تو ندم. حالا این حکایت دلیل نگفتن سن ماست.
دوم هم که، روز تولد شاه سابق قبل از این کلی برای من امتیاز داشت، حالا خطرناک باشه یا نه، خیلی مهم نیست.
بچه که بودم، تو ولایت خودمون همیشه روز تولد شاه سابق به یه عده که جزء مهمانان ویژه و مهم بودن، جایزه میدادن. یکی از اون مهمانای مهم هم من بودم چون روز تولدم همون روز بود. هنوز اون روزایی که اسمم رو از بلندگوی محل برگزاری مراسم میخوندن تا برم روی سن و جایزه ام رو بگیرم و صدای کف زدنهای مردم و ذوق زدگی خودم و اینکه طاقت نداشتم تا ببینم جایزه شون چی هست، در مرور خاطرات بچگی ام یه نقش اساسی رو بازی میکنن.
فدات و مرسی.
هر
جا هستی موفق ودر آرامش باشی.
بعد عمری هم که ما اومدیم این جا خوردیم به در بسته ..
برم اسمم رو عوض کنم بذارم حسنی ، با این جمعه به مکتب رفتنم .
سلام خانوم
چشم ما روشن، مبارکه ایشالا.
این طرفا که من کار میکنم رسمه که میگن ایشالا تبریک هفتمیش رو هم خودم بگم، حالا نمیدونم این آرزو رو بکنم یا نه؟
خیلی مبارک باشه سایه خانوم....خیلی خیلی مبارک باشه...
اندر احوالاتش بیشتر برامون بنویس لطفا٬ البته اگه گذاشت!!
سلام
قصد داریم از مازنی های بلاگر یه کلوپ بسازیم کمک می کنید؟ در صورت تمایل با من تماس بگیرید.
دوست عزیز سلام
ما بر آن شدیم تا یک کلاپ از مازندرانیهای بلاگر تشکیل دهیم و در آدرس زیر آنها را به عموم هموطنان معرفی نماییم.در صورت تمایل با ما تماس بگیرید:http://www.mazaniha.blogfa.com