هفده اردیِِِبهشـت

 

عطر غلیظ بهار نارنج در شب ساکت و مطبوع بهاری ته نشین شده.

نفس میکشم و جای خیلی ها رو خالی میکنم.

بو میکنم و قلبم با یاد آوری خیلی ها فشرده میشه.

اما امشب دوست ندارم غم نبودن و یا دور بودن اون خیلی ها غمگینم کنه.

دوست دارم امشب با عطر و شب و سکوت و بهار خوش باشم.

چشمهام رو میبندم و به جای همه ی اون خیلی ها نفس میکشم.

آخه امشب سحر گاه ۱۷ اردی بهشته.

اونهایی که شک دارن و میخوان مطمئن شن که جزو اون خیلی ها هستن یا نه ،میتونن هر کجای

دنیا که هستن چشمهاشونو یه لحظه ببندن.

اگه بوی بهار نارنج رو حس کردی خودتی.شک نکن.