هفت صد سال است که اینجا نبوده ام

 

اما هیچ چیز تغییر نکرده.

 

هنوز بخشایش از هره ی پروردگار ،

 

از همان اوج  دست نایافتنی

                                    می بارد!

 

هنوز سمفونی یکنواخت ستاره و آب

 

هنوز طاق سیاه آسمان!

 

و باد....هنوز همانطور می رسد و می پراکد.

 

حتی مادر هم هنوز همان ترانه های همیشه را زمزمه می کند.

 

خانه ی آسیایی ام چون صداست و

 

من هنوز می توانم سکوت کنم.

 

به هر روی، من تغییر خواهم کرد، گرچه

 

هنوز پرچین همان است و شکوفه همان....

 

 

آنا اخماتوا