داد بی داد...

این چند بیت شعر که گمونم از شعرای فلکلور فارس یا هرمزگان باشه باعث شد من تو رستوران هتل عباسی اصفهان اشکهام بی اختیار بریزه.

میگن اسبم رفیق روز جنگه         مو میگویم از اون بهتر تفنگه

سوار بی تفنگ قربی نداره         سوار وقتی تفنگ داره سواره

تفنگ دسته نقره ام رو فروختم       برا دلبر قبای ترمه دوختم

فرستادم.برایم پس فرستاد            تفنگ دسته نقره ام.داد بی داد