زمانی برای مستی اسبها

هذیان در تب ۳۶۰ درجه

زمانی برای مستی اسبها

هذیان در تب ۳۶۰ درجه

 

 قطار می رود

 تو میروی

 تمام ایستگاه می رود

 ومن چه قدر ساده ام که سالهای سال

 در انتظار تو

 کنار این قطار رفته ایستاده ام

 و هم چنان

 به نرده های ایستگاه رفته تکیه داده ام

                                                          امین پور

 

 

 تموم شد؟

همه میگن آره و باعث میشه درونم آشوب بشه.

اما ته دلم آرومه.

کدوم رو باور کنم؟آشوب یا آرامش رو؟

کی میای به دیدنم؟قبل از هر اتفاقی باید ببینمت.

شب قطبی!با توام.

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
علی یکشنبه 2 دی‌ماه سال 1386 ساعت 01:29 http://www.iruniha.persianblog.ir

قطار من هم فردا می رود / من اما در ایستگاه نمی مانم / با همان قطار می روم / و ایستگاه می ماند.

شب قطبی دوشنبه 3 دی‌ماه سال 1386 ساعت 14:50

همه میگن آره؟ چی تموم شد؟ شاید تازه قراره شروع شه؟...دلم میخواد ولی نمیشه...کاش تو میومدی!!!

خیلی متاسفم که حالا که بهم احتیاج داری تو سفرم و نمیتونم بیام پیشت.ولی برات دعا و آرزوهای خوب خوب میکنم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد