وبلاگت بسیارجالب ومفید بود شما هم به ما سربزنید اگر برایتان ممکن میباشد وبلاگهای من را در لینکستان خود قرار دهید تا زیر سایه شما نسیمی به ما بوزد و بازدیدکنندگان شما گوشه چشمی به وبلاگ ما داشته باشند پیروز باشید به امید روزی که وبلاگهای من باعث شادی و امید شما دوست عزیز شود=>
قطار میرود/ تو میروی/ تمام ایستگاه میرود/ و من چقدر ساده ام/ که سالهای سال/ در انتظار تو کنار این قطار رفته ایستاده ام/ و همچنان/ به نرده های ایستگاه رفته/ تکیه داده ام.
چه جالب.!!! میشه بپرسم تولد کی بود؟ یه کم کنجکاو شدم بدونم چه کسی بوده که این ساعت سعد، این روز فرخنده که تمام اقمار و بروج فلکی کمر به میمنت و نیک بودنش بستند، به دنیا اومده. یه چیز دیگه، قیصر شاعر خوب و بی تکلفی بود و من هم دوستش داشتم ولی وقتی کسانی مثل محمد قوچانی در نشریه شهروند میان و او رو با شاملو مقایسه میکنند و دنبال جا کردنش توی یه قالب شخصیتی مثل شاملو میشن، خود بخود آدم رو وادار میکنند که شاخک هاش برای حساسیت به سر و صدای ایجاد شده بعد از مرگش تیز بشه. این ها چرا وقتی قیصر زنده بود از این مدح و افتخار نامه ها براش نمی نوشتند؟
یه کم فکر کن ببین تو پارسال این موقع ها به کی تبریک تولد گفتی باهوش. دوم/راست میگی بابت شاخکها و حساسیت ها.اما من فقط کلاغ پر بازی میکردم.همین.واقعا تقصیر من نیست که پسره ی سی ساله قیصر رو با احمد مقایسه کرده.باور کن راست میگم.تقصیر من نیست.قسم میخورم.
وبلاگت بسیارجالب ومفید بود شما هم به ما سربزنید اگر برایتان ممکن میباشد وبلاگهای من را در لینکستان خود قرار دهید تا زیر سایه شما نسیمی به ما بوزد و بازدیدکنندگان شما گوشه چشمی به وبلاگ ما داشته باشند پیروز باشید به امید روزی که وبلاگهای من باعث شادی و امید شما دوست عزیز شود=>
http://www.dvp.mihanblog.com
گنج7دریا
http://www.mamno-13.blogsky.com
ورود 13- ممنوع/شرکت درجایزه800دلاری
سلام از نظرتون ممنون
قطار میرود/
تو میروی/
تمام ایستگاه میرود/
و من چقدر ساده ام/
که سالهای سال/
در انتظار تو کنار این قطار رفته ایستاده ام/
و همچنان/
به نرده های ایستگاه رفته/
تکیه داده ام.
روانش شاد.
چه جالب.!!!
میشه بپرسم تولد کی بود؟ یه کم کنجکاو شدم بدونم چه کسی بوده که این ساعت سعد، این روز فرخنده که تمام اقمار و بروج فلکی کمر به میمنت و نیک بودنش بستند، به دنیا اومده.
یه چیز دیگه،
قیصر شاعر خوب و بی تکلفی بود و من هم دوستش داشتم ولی وقتی کسانی مثل محمد قوچانی در نشریه شهروند میان و او رو با شاملو مقایسه میکنند و دنبال جا کردنش توی یه قالب شخصیتی مثل شاملو میشن، خود بخود آدم رو وادار میکنند که شاخک هاش برای حساسیت به سر و صدای ایجاد شده بعد از مرگش تیز بشه.
این ها چرا وقتی قیصر زنده بود از این مدح و افتخار نامه ها براش نمی نوشتند؟
یه کم فکر کن ببین تو پارسال این موقع ها به کی تبریک تولد گفتی باهوش.
دوم/راست میگی بابت شاخکها و حساسیت ها.اما من فقط کلاغ پر بازی میکردم.همین.واقعا تقصیر من نیست که پسره ی سی ساله قیصر رو با احمد مقایسه کرده.باور کن راست میگم.تقصیر من نیست.قسم میخورم.
خاک باید شرمنده باشد ...