دیروزاز ساعت ۸ نیمه خواب و بیدار تو رختخوابم بودم تا ۱۰.بعد پا شدم و کارهای هر روزه رو انجام دادم.میخواستم به محض خوابیدن نی نی بیام تو نت و یه گشتی بزنم.بعد از اینکه کلی با هم بازی کردیم مثل فرشته ها خوابید.دلم نیومد نیگاش نکنم.۲۰ دقیقه ای نشستم و موهاش و ناز کردم و به لبخند زدنش تو خواب نگاه کردم و تو دلم ریسه رفتم.
بعد اومدم کامپیوتر رو روشن کردم و رفتم واسه خودم چای ریختم و آوردم پای کامپیوتر که سر فرصت بخورم.نشستم به تماشای عکس نی نی رو دسک تاپ.چای رو هم بعد از این که یخ کرده بود خوردم.احساس کردم صدای نفسهای نی نی رو از تو اتاق میشنوم.صدای نفسهاش تغییر کرده بود انگار.ساعت گوشه صفحه رو نگاه کردم.۲ ساعت ونیم از وقتی که اومده بودم پای پی سی گذشته بود .وقت بیدار شدن نی نی بود.واسه همین صدای نفسهاش تغییر کرده بود.ولی من هنوز فرصت نکرده بودم چشم از عکس رو دسک تاپ ور دارم.
چه زلال!
فقط یه ادم که ته دلش هنوز یه نی نی پاک داره میتونه این پست رو زلال ببینه.دستت رو شد کوچولو.
این دیگه آخرشه به خدا!!
آخه قربون خودت و اون نی نی، تو خود نی نی رو دم دستت داری، بعد میای میشینی به عکسش روی دسک تاپ زل میزنی؟
این عکس نگا کردنا رو بذار واسه ماها که نی نی مون دم دست نیست.
ضمناً،
یه توضیح فنی:
صدای تنفس نی نی ها ممکنه به کرات تغییر بکنه و این غیر طبیعی نیست. یعنی ممکنه صدای نفس کشیدنشون عوض بشه، بدون اینکه وقت بیدار شدنشون باشه.
منم قربون آقای مهندس.مرصی از توضیح فنیت.
ببخشید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مگه من چند وقته نیومدم این جا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بگذر از گذشته ها.همین که دوباره میبینم لطف میکنی و میای مهمونی
کلی دارم حال میکنم.