این چند بیت شعر که گمونم از شعرای فلکلور فارس یا هرمزگان باشه باعث شد من تو رستوران هتل عباسی اصفهان اشکهام بی اختیار بریزه.
میگن اسبم رفیق روز جنگه مو میگویم از اون بهتر تفنگه
سوار بی تفنگ قربی نداره سوار وقتی تفنگ داره سواره
تفنگ دسته نقره ام رو فروختم برا دلبر قبای ترمه دوختم
فرستادم.برایم پس فرستاد تفنگ دسته نقره ام.داد بی داد
سلام
از بختیاری ماست شاید که شراب شهادت در جام هامان ریخته خواهد شد ...
سلام عزیز
من هم از این پیشنهاد لینک گزاری استقبال کردم. ( گزاری رو اینجوری نوشتم تا دوستت ، ساروی کیجا ، ایراد نگیره که گذاری به این شکل غلطه !! )
از توجه صمیمانه ات هم سپاسگزارم. سخت پیدا میشه کسی که بتونه به راحتی به راز دل دیگران پی ببره.
ضمناْ خوشحالم میکنی اگر اشکالات رو هم گوشزد کنی چرا که من فقط مینویسم و ادعایی هم ندارم ولی در عین حال دوست دارم بتونم بی نقص بنویسم.
پاینده بمانی و عاشق.
فدات.
برا دلبر تفنگ قابل نداره /تفنگ یک سوار که دل نداره/تفنگ و اسب و ایمان و نمازم/فدای دلبر جانانه سازم
انوش جان سوختی . غلط نوشتی عزیز جان . لینک رو می گذارند ! یعنی همون لینک گذاری . گزاردن به معنای به جا اوردن و ادا کردن است . مثل نماز گزاردن . سپاس گزاردن . سپاسگزاری .
من این آهنگ رو با صدای کورش یغمایی شنیده ام و خیلی هم خوشم میاد . فکر می کنم فولک کرد است .
راستی به نظرت آهنگی با این متن (درباره ی تفنگ و اسب و ..) با حس و حال تاخت و تاز و پر از مردانگی های خشن ، وقتی با لحن پر از ناز و ادای کورش یغمایی خونده بشه ، آدم رو یاد بگوری برره نمی اندازه ؟؟
خوب بید ؟؟